با توجه به اینکه شیعه و سنى معتقداند که وجود یک پیشواى عادل براى سرپرستى جامعه لازم است در حال حاضر آن پیشوا کیست؟ آیا امام غایب است؟ امام غایب چگونه مى تواند جامعه را سرپرستى کند یا اینکه هر حاکمى توان اداره جامعه را دارد؟ د رحالیکه در وضعیت فعلى جامعه به بهترین وجه اداره مى شود.
با توجه به روایات و آیات و شرط عصمت در امام و پیشواى جامعه، آن امام در این زمان امام دوازدهم حجة ابن العسکرى(عج) مى باشد که چون آفتابى پشت ابر به جامعه و مردم نور مى دهد و برکات زیادى بر وجودشان مترتب است و از طریق نائبان عام هم به هدایت جامعه مى پردازد و در حال حاضر هیچ کشورى با بهترین وجه اداره نمى شود حتى کشور ما هم در وضعیت فعلى قابل مقایسه با حکومت امام زمان(عج) نیست، چون فقط در زمان حضرت است که عدالت کلى، امنیت کامل، و توزیع ثروت بنحو صحیح انجام مى گیرد.
جواب تفصیلى:
حمد و سپاس خداوندى را که براى هدایت جامعه و انسانها بسوى توحید و کمال، پیامبرانى را همراه کتاب و شریعت فرستاد و براى صیانت و تداوم آن راه و هدایت افراد جامعه و تفسیر ثقل اکبر یعنى قرآن کریم ائمه اهل بیت را منصوب و معرفى فرمود([1]); تا در پرتو راهنمایى هاى معصومین انسانهاى جایز الخطاء در فهم دین و قرآن و عمل بدآنهاراه راست هدایت و سعادت را بپیمایند و سلام خدمت شما دوست عزیز که از امر ولایت و امامت که اصل دین و رکن رکین مکتب اسلام است سؤال فرمودید خداوند ما را به حقایق اسلام آشنا فرماید و به شما دوست عزیز خیر دنیا و آخرت را نصیب گرداند.
همانطورى که فرمودید قرآن مجید هم امر امامت و حکومت را بر ظالمین منع کرده «لا ینال عهدى الظالمین([2])» فخر رازى از علماى مشهور اهل سنت در تفسر این آیه مى فرماید: این آیه دلالت دارد که منصب امامت و ریاست در دین به ظالمین نمى رسد([3]). قرآن مجید به مؤمنین دستور داده است «که فقط از خدا و رسول خدا و اولى الامر اطاعت کنید([4])» شکى نیست که پیامبر اکرم (ص) معصوم اند چنانکه قرآن مجید فرمود: «و اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون([5])» یعنى از خداوند اطاعت کنید بدون هیچ قید و استثنایى و همین طور از رسول الله (ص) اگر پیغمبر معصوم نمى بود و خطاء یا اشتباه از او ممکن مى بود اطاعت اش در ردیف بلکه عین اطاعت خدا قرار نمى گرفت; همینطور از آیه اولوالامر که اطاعت از آنها در ردیف اطاعت از خدا و پیغمبر (ص) قرار گرفته است بخوبى معلوم مى شود که اولوالامر هم باید مثل پیغمبر (ص) معصوم باشند و گرنه حتماً قرآن مجید قید و استثناء مى آورد که در مواردى که دستور به گناه یا خطاء بدهند نباید آنها را اطاعت کنیم چنانکه در مورد والدین خیلى سفارش کرده لکن اطاعت از آنها را قید و استثناء زده «و ان جاهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلا تطعهما([6])» چون پدر و مادر ممکن است خطاء کنند پس اطاعت محض و مطلق را سفارش نکرده است.
پس اى دوست عزیز و برادر مسلمان خود شما قضاوت بفرمایید که در میان امت محمد مصطفى (ص) چه کسى بوده که اولا مرتکب گناه نشده و ثانیاً معصوم بوده است تا حق حکومت و امامت و عهد الهى را داشته باشد و مؤمنین از او اطاعت کنند و اطاعت از او اطاعت از رسول الله و خداوند باشد به نص قرآن مجید «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیراً([7])» کسانیکه رجس و پلیدى و گناه را خداوند از آنها بدور داشته است اهل بیت اند و بحکم صریح روایات موجود در کتب معتبر اهل سنت و اهل تشیع و شأن نزول این آیه شریفه مراد از اهل بیت پیامبر على (ع) و فاطمه (س) و فرزندان آنهاست([8]) که امامان و حاکمان مشروع و منصوص از جانب خداونداند، انسان هاى غیر معصوم براى رسیدن به کمال و سعادت که هدف آفرینش است همیشه و همواره محتاج هادى و راهنمایى هستند که معصوم باشد چون «خفته را خفته کى کند بیدار» و گفتیم که عهد الهى، حکومت، سرپرستى و ولایت امرى بنص قرآن مجید به اینها واگذار شده است امامان معصوم (ع) در طول حیات جامعه اسلامى وجود و حضور داشته اند و فعلا امام دوازدهم حضرت مهدى (عج) یازدهمین فرزند رسول الله (ص) از نسل فاطمه زهرا و على مرتضى (ع) ولى امر و صاحب عهد الهى است که بخاطر موانعى که خود انسانها ایجاد کرده اند از دیده ها غایب و پنهان است اما حاضر و ناظراند در حقیقت ما از او غایب هستیم.
بر اساس روایات متعدد حضرت مهدى حجة بن الحسن العسکرى دوازدهمین امام و پیشواى مسلمین است که در حال حاضر از نظرها پنهان و منتظر اذن خداوند براى ظهوراند تا کار دنیا را پس از اینکه به فساد و ظلم تباه شود اصلاح کند. ده ها تن از علماى بزرگ اهل سنت مستقلا درباره حضرت مهدى کتاب نوشته اند و ده ها تن از آنها در کتابهاى خود بابى را به ذکر روایات حضرت مهدى (عج) اختصاص داده اند که اینجا به ذکر چند نمونه بسنده مى شود و مقدارى ا زمنابع را در پى نوشت مى آوریم.
1ـ محى الدین عربى: ان لله خلیفة یخرج و قد امتلأت الارض جوراً... لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد طوّل الله ذلک الیوم حتى یلى هذا الخلیفة من عترة رسول الله من ولد فاطمه یواطى اسمه اسم رسول الله (ص)([9]); یعنى براى خداوند جانشینى است که بیرون خواهد شد در حالیکه زمین پر از جور شده... اگر از عمر دنیا یک روز بماند این یک روز را خداوند آنقدر طولانى مى کند تا آن جانشین بیاید که از عترت پیامبر و از فرزندان فاطمه است و اسم او موافق اسم رسول الله است...
2ـ سبط ابن جوزى: فصل نفى ذکر الحجة المهدى، هو محمد بن الحسن بن على بن موسى الرضا... و هو آخر الائمة انبأنا عبدالعزیز بن البزاز عن ابن عمر قال: قال رسول الله (ص) یخرج فى آخر الزمان رجل من ولدى اسمه کاسمى و کنیة کنیتى... و هذا حدیث مشهور و قد اخرج ابو داود و الزهرى...([10]); یعنى این فصل مربوط به شرح حال حضرت حجت مهدى (ع) است که او محمد پسر حسن پسر على پسر محمد پسر موسى (رضا)... است و او آخرین امام است. عبدالعزیز از ابن عمر نقل کرده که پیامبر فرمود در آخر زمان مردى بیرون مى آید که از فرزندان من است اسم اش اسم من کنیه اش کنیه من... این حدیث مشهور است و ابو داود و زهروى نقل کرده.
3ـ شیخ محمد جوینى حموینى: بسنده عن الشیخ ابى اسحاق ابراهیم بن یعقوب الکلابادى البخارى بسنده عن جابر بن عبدالله الانصارى قال: قال رسول الله من أنکر خروج المهدى فقد کفر... ان خلفائى و أوصیایى و حجج الله على الخلق بعدى الاثنا عشر اولهم على و آخرهم ولدى المهدى...([11]); یعنى هر کس خروج (ظهور) حضرت مهدى را منکر شود کافر شده... جانشینان من و حجت هاى خدا بر خلق بعد از من دوازده تن هستند اول شان على و آخرشان فرزندم مهدى است.
اما اینکه امام غایب چگونه سرپرستى جامعه را مى کنند یا اصولا چه فایده اى بر امام غایب مترتب است سؤالى است که حتى در زمان خود پیامبر اسلام (ص) وقتى بشارت امام مهدى (عج) و زمان غیبت او را دادند مطرح بوده است. پیامبر در یک مورد در پاسخ به این سؤال مى فرماید: والذى بعثنى بالحق نبیاً انهم یستضؤن بنوره و ینتفعون بولایته فى غیبته کانتفاع الناس بالشمس اذا سترها سحاب([12]); یعنى همانطورى که خورشید در پشت ابرها نور افشانى براى مردم دارد و مردم بواسطه آن راه را تشخیص مى دهند همینطور امام غایب (عج). مردم از نورش مستضعفین و از ولایتش بهره مند مى گردند.
در بحث امامت روشن شده که وظیفه امام تنها حکومت ظاهرى و بیان صورى معارف و راهنمایى ظاهرى مردم نیست و امام چنانکه وظیفه راهنمایى صورى مردم را به عهده دارد همچنان ولایت و رهبرى باطنى مردم را نیز به عهده دارد و اوست که حیات معنوى مردم را تنظیم مى کند و حقایق اعمال را به سوى خدا سوق مى دهد([13]) چنانکه در روایات آمده به واسطه ماست که آسمان بر زمین فرود نمى آید به واسطه ما باران رحمت نازل و برکات زمین خارج مى شود تا حال هیچ وقت زمین از حجتى خالى نبوده ولى آن حجت گاهى ظاهر و مشهود است گاهى غایب و مستور است اگر امام نباشد خدا پرستش نمى شود([14]).
و اما در مورد حکومت ظاهرى امام زمان (عج) از این نکته نباید غافل بود که اراده الهى بر این امر قرار نگرفته که مردم را به اجبار مطیع نموده و یا از طرق خارق عادت آنها را مطیع حکومت امام معصوم گرداند بلکه قیام و حکومت امام مشروط به شرایطى از جمله آمادگى عمومى جهانى براى حکومت عدل جهانى، مى باشد. البته در دوران غیبت هم مردم به کلى رها نشده اند بلکه از طرف آن حضرت امر شده که مردم به راویان احادیث اهل بیت، فقهاء و علماى که اهل تقوا، حافظ دین، مخالف هوا و هوس و مطیع امر مولا هستند رجوع کنند اینها نواب عام امام زمان (عج) هستند و امر ولایت و حکومت مسلمین حق آنهاست([15]).
اما اینکه فعلا بعضى کشورها تحت حکومت یک حاکم معمولى که نه امام است و نه نایب و نماینده امام اداره مى شود و به بهترین وجه هم اداره مى شود پس احتیاج به امام نیست; این سخن بدون تحقیق و تأمل است و از آنچه تا حالا بیان کردیم بخوبى معلوم مى شود که اولا ـ نزول برکات و عبادات انسانها و نظم معاش و معاد مردم; هر چند اندک; بخاطر وجود حجة الهى و امام زمان (عج) است. ثانیاً ـ انتفاع مردم و معنویت مردم بخاطر انوار وجودى امام است که از پس ابرهاى هوا و هوس بعضى از حکام و سلاطین مى تابد و براى تکمیل پاسخ عرض مى شود که ثالثاً ـ آیا اداره جوامع و کشورهاى اسلامى در حال حاضر به بهترین وجه است؟!
مراد شما کدام جامعه و کشور است و مراد شما از بهترین وجه کدام خوبى ها است؟
آیا مراد بعضى کشورهاى به ظاهر اسلامى است که قوانین خشک را بنام اسلام پیاده مى کنند و از قوانین اصلى اسلام مانند جهاد با کفار و دفاع از قبله اول مسلمین جهان یا غافل اند یا در عمل بى تفاوت؟ آیا مراد کشورهاى اسلامى است که رسماً و علناً لائیک و ضد اسلام اند؟ غیر از ایران اسلامى که آن هم تا رسیدن به حکومت مورد رضایت امام عصر (عج) فاصله دارد و هنوز هم سعى و تلاش لازم دارد اداره کدام جامعه اسلامى مورد رضایت خداوند و بهترین وجه است کدام کشور به حال مسلمانان مظلوم فلسطین و لبنان و چچن و مسلمانان یوگسلاوى و فیلیپین و شمال غرب چین رسیدگى مى کند؟ و اگر مراد شما کشورهاى غیر اسلامى خصوصاً اروپا و آمریکا باشد آنها نیز به بهترین وجه اداره نمى شوند انسانها داراى بعد مادى و معنوى اند طبع; نیازهاى مادى و معنوى دارند جامعه و حکومتى کامل و ایده آل است که در پى برآوردن هر دو نیاز باشد ـ آمار خود کشى ها، متلاشى شدن کانون گرم خانواده ها، قانونى شدن همجنس بازى، اضافه شدن تعداد بى خانمان ها و... که در جوامع غربى بوضوح دیده مى شود همه دلیل بر نا موفق بودن حکومت هاست با اینکه سرمایه و امکانات وسیع را از راه چپاول کشورهاى دیگر به دست آورده اند و در اختیار دارند لکن در امور معنوى انسانها ناموفق بوده اند.
سخن آخر اینکه اگر مى پنداریم که برخى جوامع به بهترین وجه اداره مى شوند ناشى از آن است که طعم حکومت عدل جهانى را نچشیده ایم و اِلاّ هرگز چنین تصورى نمى کردیم.([16])
والسلام
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- حاکم نیشابورى، المستدرک على الصحیحین (بیروت، دار المعرفة) ج3، ص109. معرفة الصحابة، قال (ص) انى قدر ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر کتاب الله و عترتى... ثم اخذ بید على ـ رضى الله عنه ـ فقال من کنت مولاه فهذا ولیه... هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین.
[2]- بقره/124.
[3]- فخر رازى، تفسیر کبیر (طبع سوم) ج3، ص37، سطر 4.
[4]- نساء/59.
[5]- آل عمران/132.
[6]- عنکبوت/8.
[7]- احزاب/33.
[8]- ابى عبدالله حاکم نیشابورى، المستدرک على الصحیحین (بیروت، دار المعرفة) ج3، ص148.
قال (ص) اهل بیتى علیاً و فاطمة و الحسن و الحسین... هذا حدیث صحیح الاسناد و صحت الروایة على شرط الشیخین (بخارى و مسلم. و ایضاً عبدالرحمن جلال الدین سیوطى، الدر المنشور (دار الفکر بیروت طبع اول) ج6، ص604 که از ابن سعد و ابن جریر ابن حاتم طبرانى وابن مردویه و ترمذى و... نقل کرده است.
[9]- محمد بن على معروف به محى الدین عربى، فتوحات حکیّه (دار احیاء التراث العربى، بیروت) ج3، ص327.
[10]- بسط ابن جوزى، تذکرة الخواص (مؤسسه اهل بیت بیروت، 1401 هـ ق) ص325.
[11]- محمد بن ابراهیم جوینى حموینى، فرائد السمطین (مؤسسه محمودى بیروت، چاپ اول) ج2، ص334، حدیث585.
[12]- شیخ سلیمان بن ابراهیم قندوزى حنفى، ینابیع المودة لذوى القربى، دار الاسوة، چاپ اول، 1416 هـ ق، ج3، ص238.
[13]- داود الهامى آخرین امید (مکتب الاسلام) ص180، به نقل از علامه طباطبایى.
[14]- همان، ص181 و ص182.
[15]- علامه مجلسى، بحار الانوار، (دار احیاء التراث العربى، چاپ سوم، 1403) ج2، ص90 و حرّ عاملى، وسایل الشیعه، بحث مرجعیت، ص48، به نقل از کتاب مهدویت مردانى.
[16]- الفتح/29.