سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من بد حجابم، حجاب به چه دردی می خورد؟



نقل قول:
آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟ چرا ما زنان باید تاوان دل‌های مریض بعضی مردان را پس بدهیم؟









مصطفی روزبه در آخرین پست وبلاگ
منتظران مهدی، نوشت:
پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله صافی گلپایگانی متن نامه یک دختر21 ساله به ایشان و پاسخ این مرجع تقلید را درباره حجاب منتشر کرد.متن نامه به این مرجع تقلید و پاسخ وی به این شرح است:

مرجع عزیز و عالیقدر آیت الله صافی گلپایگانی


سلام علیکم؛

من فاطمه 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد دیده‌ام، و به شما به چشم یک پدر معنوی نگاه می‌کنم. آقا من یک دختر بدحجاب هستم، راستش نمی‌دانم حجاب چیست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ آیا چادر یک تکه پارچه با ارزش و مقدس است؟ دختر 9 ساله از چادر چه می‌داند؟ چرا فقط در دین ما چادر و حجاب وجود دارد، یعنی پیامبران دیگر نمی‌دانستند؟!


آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟ چرا ما زنان باید تاوان دل‌های مریض بعضی مردان را بدهیم؟ آیا بهتر نیست حجاب در کشور اختیاری باشد؟ لطفاً مرا نصیحت کنید و به سؤالاتم جواب دهید که من پی‌جوی حقیقتم. منتظر پاسخ شما هستم.


آیت‌الله صافی گلپایگانی در پاسخ این نامه بیان داشته است:

بسم الله الرحمن الرحیم

علیکم السلام و رحمه الله


دخترم! انشاءالله تعالی تندرست و سعادتمند باشید و اندیشه‌های نیک و درست را در خود پرورش دهید.

نامه شما را خواندم. از بیداری باطن و معنویت پاک و اصالت فطرت شما امیدوار شدم.

نوشته‌اید پی‌جوی حقیقت هستید و نصیحت می‌خواهید. حقیقت ظاهر و آشکار است به هرچه نگاه کنید از ذره تا مجرّه، از زمین تا آسمان و کهکشان‌ها و جنبندگان بزرگ و کوچکی که با چشم غیر مسلح به زحمت رؤیت می‌شوند، آب و هوا، باغ و سبزه‌زارها و درخت‌ها، حیوانات برّی و بحری و این انسان، این من و تو و این همه دستگاه‌ها و تأسیساتی که در بدن ما برقرار است و علی الدوام بی‌آن‌که ما نقشی داشته باشیم به طور خودکار عمل می‌کنند، این همه گل‌ها، این همه میوه‌ها و این همه ... و این همه ...، همه انسان را نصیحت می‌کنند؛ همه حقیقت و حق را نشان می‌دهند که غافل نباشید، بیدار و هشیار باشید، از این کتاب آفرینش که میلیون‌ها و میلیون‌ها و میلیاردها و بیش از حساب و شمار درس بصیرت و بینش دارد بخوانید، و پند بگیرید.


بدانید که شما در برابر این معانی ژرف و این وجود پر از حکمت نباید آرام بنشینید. باید پرده‌های جهالت را هرچه می‌توانید پاره کنید، و به سوی روشنایی بیشتر گام بردارید.


مسئله حجاب و مسائل جنسی و جنسیتی را تحت احساسات جوانی دختر یا پسر نمی‌شود بررسی کرد، و نگاه غیر احساساتی باید به آن داشت.


این برنامه و روابط مرد و زن و حجاب، همه باید با دید عقل و مصلحت بررسی شود. مفاسد و مصالح بسیار در اینجا ملاحظه می‌شود. کرامت و شخصیّت زن بیشترین مصلحتی است که باید حفظ شود.


حجاب و پوشش و چادر و جدایی‌هایی که بین دو جنس به حکم عقل و شرع مقدس اسلام رعایت می‌شود همه، جامعه را از فساد، و خانواده را از ویرانی نجات می‌دهد. حجاب برای زن حصاری حصین و قلعه‌ای‌ محکم است.


در جامعه کاری که برحسب وضع طبیعی بین زن و مرد توزیع شده است هر دو کار است، هر دو شریف است، هر دو باید رعایت شود تا جامعه بر نظام درست برقرار باشد.















خانه‌داری زن از اشرف کارها است. زن خانه‌دار بیکار نیست. مرد هم که مشاغل بسا سخت بیرون را عهده‌دار است جهاد فی سبیل الله است. کارهای پر زحمت و سخت به عهده مرد است.


بعض افراد بی‌اطلاع، نگاه ظاهری به غرب و اروپا و آمریکا می‌کنند، و یک زن را می‌بینند که مثلاً وزیر یا وکیل شده است امّا هزاران زن را که در نهایت محرومیت‌های اقتصادی گوناگون هستند نمی‌بینند.


امروز در غرب، کار فساد بی‌حجابی و اختلاط زن و مرد به جایی رسیده است که از جلوگیری مفاسد آن عاجز شده و به مفاسد بسیار مخرب آن تن در داده‌اند.


در غرب طبق اخباری که خبرگزاری‌ها منتشر می‌کنند زن‌ها در هر نهاد و مخصوصاً نهادهای ارتشی مورد اذیت و آزار مردهای مافوق هستند. زندگی راحت و آرام و انسانی ندارند. موالید تا حد چهل و هشت درصد در شناسنامه بی پدر معرفی می‌شوند.


ما باید به تعالیم اسلام افتخار کنیم. سالم‌ترین مجتمعات و جوامع، مجتمعات اسلامی است. تفکیک جنسیتی برای سلامت جامعه شرط اساسی است. چادر و رعایت محرم و نامحرمی و اختصاص‌یافتن بعض مشاغل به زن، و بعض مشاغل به مرد بر اساس همین تفکیک لازم جنسیتی و ترتیبات و ضوابط آن است.


در احکام شرع جنبه‌های جسمانی و روحی مرد و زن ملاحظه شده است، و بر اساس صرف برتری‌دادن یک جنس بر جنس دیگر دستور و برنامه‌ای نیست. پیامبران همه به حجاب دستور داده‌اند، و اختصاص به اسلام ندارد، و حکم ملازم زن و مرد است.


همین روزها به یکی از وزراء در ایتالیا پیشنهاد کرده بودند که زنان مسلمان را از روبند ممنوع سازد، جواب داده بود که از کار و برنامه‌ای که حضرت مریم داشت کسی را منع نمی‌کنم! یعنی حضرت مریم هم حجاب کامل داشته‌اند.


دخترم راجع به حجاب، راجع به توانایی‌های زن و مرد و نقش این دو جنس در ساختن یک جامعه عقل‌پسند با کرامت، کتاب‌های بسیار شیعه و سنی، و مسلمان و کافر نوشته‌اند.


من به شما توصیه می‌کنم به تمام وجود اگر سعادت حقیقی خود را می‌خواهید، حجاب و تعلیمات عالیه اسلام را در همه برنامه‌ها رعایت کنید.


خداوند متعال شما را حفظ و به همه آرزوها و آمال مشروع و عقل‌پسند برساند، والسلام.



منبع:نور آسمان



ارسال توسط اسودی asvadi
مرد یعنی بابای من
الگوی دختران در شناخت جنس مخالف

«وقتی موهایم را مرتب بافت می‌زنم و پشتم می‌بندم و هنگام آمدن بابا دم در به استقبالش می‌روم و می‌گویم: باباجون امروز من از شما پذیرایی می‌کنم، بابا گل از گلش می‌شکفد و می‌گوید: این یعنی که دختر کوچولوی من بزرگ شده. خوش به حال آن مرد خوشبختی که تو همسرش خواهی شد.


ماندانا ملاعلی- من ته دلم از این‌که بابا مرا زن ایده‌آلی می‌داند به خودم می‌بالم ولی در عین حال خجالت می‌کشم و به بابا می‌گویم: بابایی! تورو خدا از این حرفها نزن.من می‌خوام دختر کوچولوی خودت باشم.
وقتی چیزی می‌پزم و بابا تشویقم می‌کند آنقدر خوشحال می‌شوم که انگار دنیا را به من داده‌اند. تشویق بابا انگار مهر استاندارد کدبانوگری من است و من هر روز به یک خانم تمام و کمال نزدیک‌تر می‌شوم، اما همه‌اش تشویق نیست. بابا گاهی هم از راز و رمزهای زندگی در جامعه می‌گوید. او می‌خواهد مرا برای ورود به فضای دانشگاهی که در آن کلاس‌های مختلط را تجربه می‌کنم، آماده کند. او در مورد راز و رمز رفتار پسر‌ها می‌گوید و این‌که در مقابل دختر‌ها چه سیاستی پیشه می‌کنند و رفتارهایشان چه معنی دارد و چگونه باید در عین حال که رفتاری طبیعی داشته باشم از خودم نیز مراقبت کنم.»
آنچه خواندید صحبت‌های یک دخترخانم 17 ساله است که با پدرش رابطه مثبتی دارد و او را الگوی یک پدر نمونه می‌داند.


پدرها و سایه سلامتی
نتایج پژوهش‌ها برخلاف دوران جامعه سنتی بر ارتباط تربیتی پدر و دختر صحه می‌گذارد ، چنان‌که مرور پژوهش‌های 20 سال گذشته (حدفاصل سال‌های 1987 تا 2007 در سوئد) نشان می‌دهد، هر چه رابطه پدر با دختر بهتر و صمیمانه‌تر باشد، دختران به هنجارشکنی گرایش کمتری دارند و موفقیت‌های تحصیلی و اجتماعی بیشتری کسب می‌کنند.خانم‌هایی که روابط بهتری با همسرانشان دارند و در دهه سوم زندگی خود، از نظر روانی و جسمی از سلامت بهتری برخوردارند، در 16 سالگی روابط بهتری با پدرانشان داشته‌اند.
همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که روابط صحیح تربیتی پدر و دختر، مانع بلوغ زودرس دختران و تبعات منفی آن می‌شود.
اما پدران برای این‌که بخواهند رابطه خوب و موثری با دخترانشان داشته باشند، باید به چه نکاتی توجه کنند؟


مردشناسی در سایه پدر
وقتی مرد به‌عنوان جنس مخالف و شریک زندگی زناشویی در ذهن دختران شکل می‌گیرد، نیاز به الگوی عملی و راهنمای خوب برای برخورد مناسب با جنس مخالف دارند.
شیما ـ الف دختر 37 ساله‌ای است که هنوز شانس ازدواج پیدا نکرده است. او می‌گوید: اگر تاکنون چنین شانسی نداشته‌ام از نظر من مقصر پدرم است. او بسیار مرا محدود و هر مساله‌ای را در خانواده با خشونت حل می‌کرد. دائم با مادرم در حال مشاجره بود و کسی جرأت نمی‌کرد مسائل خانواده را با پدرم در میان بگذارد چه برسد به این‌که ما بخواهیم با پدرمان در مورد جنس مخالف صحبت کنیم.
از نظر من نیازی به گفت‌وگو نبود، همه مردها مثل هم بودند و پدرم نیز نماینده همه آنها.
تا مدت‌ها از پدرم و همه مردهای بیزار بودم. در جامعه، دانشگاه، محل کار و... با آنها خشن برخورد می‌کردم و هیچ‌گونه همدلی با آنان به خرج نمی‌دادم. به همین دلیل هیچ وقت از میان مردانی که مرا دیده بودند و می‌شناختند خواستگاری نیافتم. کسانی که به خانواده معرفی می‌شدند را نیز می‌تاراندم چون اصلا سلیقه خانواده‌ام را قبول نداشتم. حالا دارم به مشاور مراجعه می‌کنم و دو سال اخیر حس می‌کنم، طبیعی‌تر رفتار می‌کنم، اما دیگر شاید خیلی دیر باشد.


آگاهی بخشی به‌موقع
می‌توان گفت پدر بهترین الگوی عملی و نظری برای مردشناسی است که دختران هنگام بلوغ می‌توانند رفتارهای او را ببینند و از مرد بیزار شوند یا به او تمایل پیدا کنند. می‌توانند نحوه رفتار صحیح با مردان را از پدرشان سوال کنند و محبت مورد نیاز و مشروع خود را تا زمانی که هنگام ازدواجشان برسد از او دریافت کنند.
شما نیز اگر دختر نوجوانی دارید، باید خطرات اجتماع را به او توضیح دهید. توضیح دهید که ممکن است در این سن، در اجتماع کم‌کم، توجه‌هایی را از جنس مخالف دریافت کند که همیشه نشانه علاقه واقعی شخص نیست و نباید زیاد به این نوع افراد وابسته شود.یک پدر می‌تواند دخترش را در مورد عصیان‌های جنسی زودگذر آگاه کند و به او بفهماند چگونه باید از خود در مقابل مزاحمت‌ها مراقبت کند.


گریز از خانواده
رابطه پدر و دختر باید به‌گونه‌ای باشد که او بتواند مشکلات خود را قبل از این‌که خیلی دیر شود به خانواده بگوید نه این‌که از ترس پدر دست به پنهانکاری زده و به بهانه درس خواندن سر از پارتی‌های مختلط درآورد.
شیرین یکی از دخترانی است که قربانی بی‌توجهی خانواده شده و بعد از فرار از خانه از کانون اصلاح و تربیت سر درآورده است.
او می‌گوید: اول از همه با درد دل شروع شد. می‌خواستم با کسی درد دل کنم که به من بگوید چگونه می‌توانم در دل کسی که دوستش دارم اما به من اهمیت نمی‌دهد جا باز کنم. کسی که مردها را خوب بشناسد. برادر و پدرم به گونه‌ای با من برخورد می‌کردند که هرگز جرأت نکردم مشکلاتم را با آنها در میان بگذارم. حتی نمی‌دانستم حسی که نسبت به آن پسر دارم واقعی است یا نه، اما در میان هم‌کلاسی‌هایم دختری بود که ادعا می‌کرد دوست پسرهای زیادی دارد و در مورد جنس مخالف بسیار مجرب است. او با گفتن این‌که برای فراموشی غم‌هایت باید دارو مصرف کنی اول از همه مرا به یک مهمانی دخترانه که در آن اکس مصرف می‌کردند، برد.
این قرص لعنتی آدم را دچار سرخوشی کاذب می‌کند و همه انرژی‌ای که غصه از تو گرفته?به تو بازمی‌گردد و در زندگی هر کاری می‌توانی بکنی. بعد کم‌کم مرا با دوستهای جنس مخالف آشنا کرد تابه من بفهماند، تو چون کسی را ندیده‌ای به آن پسره دل بسته‌ای و یک روز سقوط واقعی را در یکی از همین اکس پارتی‌ها تجربه کردم.
با توجه به پایین آمدن سن بلوغ روانی طی سال‌های اخیر بهتر است این مسائل را در شروع دوره راهنمایی با دخترتان در میان بگذارید یعنی قبل از این‌که تجارب ناخوشایندی برایش روی داده باشد.
مسائل مربوط به دوستی بین دختر و پسر در این سن و مشکلات و خطرات دوستی‌های ناسالم و به دور از اطلاع خانواده را برای دخترتان توضیح دهید اما در همه چیز تعادل را رعایت کنید و ذهن فرزندتان را با چیزهایی که تجربه‌اش برای او خیلی زود است، درگیر نکنید.
این توضیحات باعث می‌شود دخترتان متوجه شود که شما در مورد او و تغییراتی که برایش رخ داده، بی‌اطلاع نیستید. این کار به او این امکان را می‌دهد که در زمان لازم با شما یا همسرتان صحبت کند.


هدف؛ ازدواج
بعد از 18 سالگی یعنی زمانی که دخترتان کودکی را پشت سر می‌گذارد باید به همراه همسرتان به او درس‌های زندگی بدهید. این‌که هدف از یک ارتباط محدود، شناخت طرف مقابل و صرفا برای ازدواج است نه وقت گذرانی. به حرف‌ها و ایده‌آل‌های او گوش دهید و درددل‌هایش را بشنوید.
گاهی فقط برای خودتان برنامه‌ریزی کنید و با او به سینما، پارک یا قدم زدن و خرید بروید.
در این سال‌ها او ارزش یک مرد خوب و روش یک زن کامل بودن را می‌آموزد، پس در این آموزش، نهایت دقت را به خرج دهید.
همیشه دخترتان را به‌عنوان یک زن تکریم کنید و هرگز او را به‌خاطر این که پسر نیست شماتت نکنید. بگذارید او خودش را دوست داشته باشد. یک زن تا برای خودش ارزش قائل نشود نمی‌تواند ارزش خود را در مقابل جنس مخالف حفظ کند.


منبع:نورآسمان



ارسال توسط اسودی asvadi

بار دیگر شد ز کینه                زنده غم های مدینه

چون بقیع ، سامرا از کین خراب است       قلب شیعه در این ماتم کباب است

شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری نوشته اند .در کیفیت وفات آن امام بزرگوار آمده است : فرزند عبیدالله بن خاقان گوید روزی برای پدرم ( که وزیر معتمد عباسی بود ) خبر آوردند که ابن الرضا - یعنی  حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده ، پدرم به سرعت تمام نزد خلیفه رفت و خبر را به خلیفه داد . خلیفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد . یکی از ایشان نحریر خادمبود که از محرمان خاص خلیفه بود ، امر کرد ایشان را که پیوسته ملازم خانه آن حضرت باشند ، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند . و طبیبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود ، و از احوال او آگاه شود . بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت سخت شده است ، و ضعف بر او مستولی گردیده . پس بامداد سوار شد ، نزد آن حضرت رفت و اطبا را - که عموما اطبای  مسیحی و یهودی در آن زمان بودند - امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات ( داور داوران ) را طلبید و گفت ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پیوسته نزد آن حضرت باشند . و این کارها را برای  آن می کردند که آن زهری  که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته ، پیوسته ایشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشت چند روز از ماه ربیع الاول سال 260 ه . ق آن امام مظلوم در سن  29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود . بعد از آن خلیفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد ، زیرا شنیده بود که فرزند آن حضرت بر عالم مستولی  خواهد شد ، و اهل باطل را منقرض خواهد کرد ... تا دو سال تفحص احوال او می کردند ... . این جستجوها و پژوهشها نتیجه هراسی بود که معتصم عباسی و خلفای قبل و بعد از او - از طریق روایات مورد اعتمادی که به حضرت رسول الله (ص ) می پیوست ، شنیده بودند که از نرگس خاتون و حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی پاک گهر ملقب به مهدی آخر الزمان - همنام با رسول اکرم (ص ) ولادت خواهد یافت و تخت ستمگران را واژگون و به سلطه و سلطنت آنها خاتمه خواهد داد . بدین جهت به بهانه های  مختلف در خانه حضرت عسکری علیه السلام رفت و آمد بسیار می کردند ، و جستجو می نمودند تا از آن فرزند گرامی اثری بیابند و او را نابود سازند . به راستی داستان نمرود و فرعون در ظهور حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت موسی  علیه السلام تکرار می شد .




ارسال توسط اسودی asvadi

اسلایدر

دانلود فیلم